نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

1064
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35860
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    8
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    سلام دوستان
    من یه آقای ۲۸ ساله هستم که حدود ۲ سال هست خانمی رو میشناسم. و حدود ۶ماه هست که رسما خواستگاری کردیم ولی هنوز بله برون نداشتیم.
    نامزدم ۲۲ سالشه.

    ما اولا که صحبت میکردیم، اینقدر تشابه فکری و اعتقادی داشتیم که هرکدام از ما دقیقا میتونست پیش بینی کنه الان طرف مقابل نسبت به فلان مسئله چه نظری میده! و یا حتی اینقدر توی بحث ها یک حمله ی واحد رو همزمان میگفتیم که دیگه واسمون تکراری شده بود این مسئله (فکر کنید الان ۲نفر بیان توی تاپیک من نظر بدن همزمان. بعد ببینن عینا یک چیز رو گفتن! ما بارها و بارها توی بحث های مختلف یک چیز رو همزمان میگفتیم!)


    الانم همینطوریم. یعنی درباره ی مسائل مختلف کاملا طرز فکرمون میشه گفت یکی هستش.

    ولی..........
    ما از نظر مسائل عاطفی ۱۸۰ درجه متفاوتیم! دقیقا ۱۸۰ درجه!!
    من آدمی هستم که خیلی اجتماعی نیستم. یعنی بهتره بگم نمیخوام که باشم(چون هرکس منو حتی یکبار میبینه میگه خیلی گرم و معاشرتی هستی!!! ولی این چیزی هست که نشون میدم. به طور موقت! وگرنه من تمایلی به داشتن دوستان زیاد و روابط سطحی ندارم. ترجیخ میدم دوستان کم با رابطه عمیق داشته باشم). اما هر انسانی نیاز به رابطه با همنوع داره. و من بخش عمده ی این نیاز رو سعی کردم نگه دارم تا در غالب یک رابطه تمام و کمال با همسرم ارضاش کنم.

    ولی اون تقریبا برعکس منه. اون دوستان بیشتری داره و هرچند وقت یکبار دوست داره باهاشون بره بیرون. و شاید بخشی از انرژی اش رو پای دوستاش میذاره. و باعث میشه سطح انرژی ای که میتونه برای من بذاره با چیزی که من براش میذارم و یا توقع دارم ازش بگیرم متفاوت بشه. و این تفاوت چیزیه که آزارم میده.

    شاید به جز این مشکل (و البته یکسری اخلاق های مرتبط به این مسئله) مشکل دیگه ای نداریم با هم. اول سعی کردم این مسئله رو نادیده بگیرم و باهاش کنار بیام. و البته از روز اول بهش میگفتم که من با این موضوع مشکل دارم. بهش میگفتم حس کم توجهی و کم محلی از طرف تو دارم. ولی جالبه اصلا قبول نداره و اصلا نمیفهمه من چی میگم! یعنی واقعا متوجه نمیشه که چرا چنین حسی دارم. و از اون جالبتر اینکه اونم معتقده که من براش وقت نمیذارم و اصلا بهش توجه نمیکنم!

    البته اونم راست میگه. من آدمی هستم که خیلی اهل گردش و تفریح و رفیق بازی و این چیزها نیستم. من بیشتر سعی کردم درس بخونم و کار کنم تا بتونم به اهداف بزرگتری برسم. ولی اون معتقده افراط میکنم. معتقده تعداد بیرون رفتن هامون خیلی کمه. معتقده علاقه ای به دیدنش ندارم و این حرفا ... درحالیکه اینطوری نیست و من دارم سعی میکنم روی کارم متمرکز بشم تا زندگی آیندمون پیشرفت کنه(من یه کار تحقیقاتی خیلی سنگین میکنم که شاید بهترین اوقات تفریح من استراحت کردن باشه. هرچند شاید ماهی یکبار با هم بیرون میرفتیم)

    خلاصه اگر بخوام بگم خیلی طولانی میشه
    سعی کردم اصل مطلب رو بطور خلاصه بگم

    و با توجه به اینکه ما الان نامزدیم و هنوز عقد رسمی نکردیم، دارم فکر میکنم که آیا این مشکل حل شدنی هست یا نه؟ آیا ادامه ی این راه درسته یا نه؟
    الان ۲ روز هست سر این مسئله باش حرف نزدم! درواقع گفتم دیگه به من پیام نده! و چون قبلا هم چند بار اینو گفته بودم و اونم دیگه دلخور شده، اینبار پیام نداد دیگه (قبلا همیشه پیام میداد و آشتی میکرد!)
    میدونم خیلی جالبه ... من قهر میکنم و اون منت میکشه

    ولی خب رفتار اون باعث این اتفاق میشه. که حالا خیلی طولانی شد و اگر کسی مایل بود سعی میکنم جزییات رفتارهاشم توضیح بدم که چرا باعث دعوا و قهر میشه

  2. کاربران زیر از asil_mard بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35745
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    16
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    با سلام نسبتا مختصر توضیح دادین
    ولی در کل اگه سعی کنین به خصوصیات و ویژگی های شخصیتی خانمتون احترام بزارین اکثر مشکلاتتون حل میشه
    در ضمن شما واقعا زمان محدودی رو به تفریح با ایشون دارین اختصاص میدین که امکان داره بعدا مشکل ساز بشه چون خانم ها نسبت به این موضوعات حساسیت بیشتری دارن.

  4. کاربران زیر از phd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط asil_mard نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من یه آقای ۲۸ ساله هستم که حدود ۲ سال هست خانمی رو میشناسم. و حدود ۶ماه هست که رسما خواستگاری کردیم ولی هنوز بله برون نداشتیم.
    نامزدم ۲۲ سالشه.

    ما اولا که صحبت میکردیم، اینقدر تشابه فکری و اعتقادی داشتیم که هرکدام از ما دقیقا میتونست پیش بینی کنه الان طرف مقابل نسبت به فلان مسئله چه نظری میده! و یا حتی اینقدر توی بحث ها یک حمله ی واحد رو همزمان میگفتیم که دیگه واسمون تکراری شده بود این مسئله (فکر کنید الان ۲نفر بیان توی تاپیک من نظر بدن همزمان. بعد ببینن عینا یک چیز رو گفتن! ما بارها و بارها توی بحث های مختلف یک چیز رو همزمان میگفتیم!)


    الانم همینطوریم. یعنی درباره ی مسائل مختلف کاملا طرز فکرمون میشه گفت یکی هستش.

    ولی..........
    ما از نظر مسائل عاطفی ۱۸۰ درجه متفاوتیم! دقیقا ۱۸۰ درجه!!
    من آدمی هستم که خیلی اجتماعی نیستم. یعنی بهتره بگم نمیخوام که باشم(چون هرکس منو حتی یکبار میبینه میگه خیلی گرم و معاشرتی هستی!!! ولی این چیزی هست که نشون میدم. به طور موقت! وگرنه من تمایلی به داشتن دوستان زیاد و روابط سطحی ندارم. ترجیخ میدم دوستان کم با رابطه عمیق داشته باشم). اما هر انسانی نیاز به رابطه با همنوع داره. و من بخش عمده ی این نیاز رو سعی کردم نگه دارم تا در غالب یک رابطه تمام و کمال با همسرم ارضاش کنم.

    ولی اون تقریبا برعکس منه. اون دوستان بیشتری داره و هرچند وقت یکبار دوست داره باهاشون بره بیرون. و شاید بخشی از انرژی اش رو پای دوستاش میذاره. و باعث میشه سطح انرژی ای که میتونه برای من بذاره با چیزی که من براش میذارم و یا توقع دارم ازش بگیرم متفاوت بشه. و این تفاوت چیزیه که آزارم میده.

    شاید به جز این مشکل (و البته یکسری اخلاق های مرتبط به این مسئله) مشکل دیگه ای نداریم با هم. اول سعی کردم این مسئله رو نادیده بگیرم و باهاش کنار بیام. و البته از روز اول بهش میگفتم که من با این موضوع مشکل دارم. بهش میگفتم حس کم توجهی و کم محلی از طرف تو دارم. ولی جالبه اصلا قبول نداره و اصلا نمیفهمه من چی میگم! یعنی واقعا متوجه نمیشه که چرا چنین حسی دارم. و از اون جالبتر اینکه اونم معتقده که من براش وقت نمیذارم و اصلا بهش توجه نمیکنم!

    البته اونم راست میگه. من آدمی هستم که خیلی اهل گردش و تفریح و رفیق بازی و این چیزها نیستم. من بیشتر سعی کردم درس بخونم و کار کنم تا بتونم به اهداف بزرگتری برسم. ولی اون معتقده افراط میکنم. معتقده تعداد بیرون رفتن هامون خیلی کمه. معتقده علاقه ای به دیدنش ندارم و این حرفا ... درحالیکه اینطوری نیست و من دارم سعی میکنم روی کارم متمرکز بشم تا زندگی آیندمون پیشرفت کنه(من یه کار تحقیقاتی خیلی سنگین میکنم که شاید بهترین اوقات تفریح من استراحت کردن باشه. هرچند شاید ماهی یکبار با هم بیرون میرفتیم)

    خلاصه اگر بخوام بگم خیلی طولانی میشه
    سعی کردم اصل مطلب رو بطور خلاصه بگم

    و با توجه به اینکه ما الان نامزدیم و هنوز عقد رسمی نکردیم، دارم فکر میکنم که آیا این مشکل حل شدنی هست یا نه؟ آیا ادامه ی این راه درسته یا نه؟
    الان ۲ روز هست سر این مسئله باش حرف نزدم! درواقع گفتم دیگه به من پیام نده! و چون قبلا هم چند بار اینو گفته بودم و اونم دیگه دلخور شده، اینبار پیام نداد دیگه (قبلا همیشه پیام میداد و آشتی میکرد!)
    میدونم خیلی جالبه ... من قهر میکنم و اون منت میکشه

    ولی خب رفتار اون باعث این اتفاق میشه. که حالا خیلی طولانی شد و اگر کسی مایل بود سعی میکنم جزییات رفتارهاشم توضیح بدم که چرا باعث دعوا و قهر میشه

    سلام

    طبق گقته خودتون ، شما و فرد مورد نظرتون از نظر تفکر با هم میشه گفت هم کفو هستین .

    اما از نظر بیرونگرای درونگرای هم کفو نیستین ، شما تمایل درونگرای بیشتری دارید ، برعکس نامزدتون هم تمایل های بیرونگرای ( بهتره صفر یا صدی بهش نگاه نکنید ، و خودتون بهش درجه بدین )

    از نظر جنبشی هم مثل اینکه ایشون اکتیو تر از شما هستن .

    خیلی مسائل شخصیتی دیگه هم مثل لمسی ، سمعی ، بصری هم چیزی نگفتین مبهمه .

    اما خب به اینا نمیشه گفت مشکل ! تفاوت ها را اگر خوب بشناسیم و عکس المعل و رفتار مناسب نشون بدیم مشکل ساز نمیشه ، اما بهتره است که شخصی که ما قرار به عنوان همسر انتخاب میکنیم حد اقل 70 درصد از نظر شخصیتی بهم نزدیک باشیم .

    بهتره ایده آل بهش نگاه نکنید ، امکان اینکه صد درصد باشه غیر ممکنه ، باید به صورت نسبی این ها را برسی کنید .

    مسائل اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی ، اعتقادی و... هم چیزی نگفتین . توصیه میشه حتی در این ها هم زن شوهر تا میشه باهم هم کفو باشن .

    همسان بودن بهتره ، اما خب بعضی تفاوت ها هم هستن بشه ندید گرفت و بشون گفت نقطه مثبت همدیگه بودن ، اما تا میشه بهتره و توصیه میشه زوجین هم کفو باشن .

    توصیه میکنم برای بهتره قبل اینکه برین زیر یک سقف پیش یک مشاوره ازدواج خوب و با صلاحیت برین ، و یک یکسری تست بدین کامل بدین ....

    تا هم شما را هم از شخصیت خودتان آگاه کند ( نقاط مثبت و منفی ) ، هم بگن شما با فرد مورد نظر چقدر مناسب هم هستین یا نیستین ، و اگر برین زیر یک سقف چه استحکاکاتی را باید تحمل کنید ، به هر حال زندگی صد درصد ایده آلی وجود نداره .

    در مورد وضعیت حال بهتره سریعتر به فکر عقد کردن باشین ، طولانی بودن نامزدی بیشتر از شیش ماه هم خودش میتونه باعث مشکلات و سختی های برای آینده بشه . ( بهتره وارد جاده آسفالت بشین قبل اینکه توی خاکی مشکلی به وجود بیاد )

    این قهر ها و رفتار های که میگن هم جالب و درست نیست ، بهتره تکرار نشه و همیشه ایشون فردی نباشه که سمت شما میاد .

    موفق باشید
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  6. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35860
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    8
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    سلام و تشکر از دوستان

    درباره اینکه من زمان کمی اختصاص میدم بله درسته. حقیقت اینه که من در برخی موارد انسان کمالگرایی هستم. و همیشه به نامزدم (البته همسرم هست چون صیغه محرمیت خوندیم) میگم که بذار پروژه مون به نتیجه برسه. اونموقه به جای اینکه بریم دربند میبرمت برج ایفل. ولی خب ایشون این طرز فکر رو قبول نداره و میگه خیلی افراطیه و آدم باید توی حال زندگی کنه! (ما یه پروژه علمی داریم انجام میدیم که وقتی به سرانجام برسه وضعیت مالیمون کاملا متحول میشه و من شب و روزم رو پای پروژه گذاشتم)

    و من قبول دارم که دارم افراطی عمل میکنم. ولی خب این جزوی از شخصیت منه! و ایشون از روز اول میدونست من آدم کمالگرایی هستم. خصوصا درباره کارم. و وقتی روی یک پروژه متمرکز میشم دلم میخواد حتی از اتاقم بیرون نیام تا پروژه رو تموم کنم! بعدش با منابع مالی زیادی که بدست میارم براش جبران کنم. ولی خب گویا کم آورده و حاضر نیست صبر کنه!

    ----------------------------------------------------------------------------------

    درباره ی هم کفو بودن
    راستش ما تقریبا در همه چیز هم کفو هستیم! شاید عجیب باشه ولی به جز برخی ویژگی های شخصیتی (یک تاپیک دیگه زدم که یکی از مصداق های مهمش رو نوشتم....مشکلی که نتونستم حلش کنم) در بقیه موارد هم کفو هستیم. شاید در حد ۹۰٪ . یعنی از خانواده بگیر تا اعتقادات فکری و مذهبی و اهداف و برنامه ها و حتی موارد لمسی که گفتید! ما تجربه رابطه جنسی هم داریم و از این نظر هم هیچ مشکلی با هم نداریم!
    و یا مثلا درباره موسیقی. درباره فیلم. درباره هنر. درباره مسایل اجتماعی. سیاسی. و حتی خانواده هامون. بسیار شبیه هم هستیم و میشه گفت منطبق بر هم!
    حتی تست های ضریب هوشی هم میگیریم مشابه هم درمیاد. اما گویا در مباحث روانشناسی با هم مشکل داریم. توقعاتی که از همدیگه داریم رو نمیتونیم برآورده کنیم!

    مثلا من حضور فیزیکی توی رابطه خیلی برام مهم نیست. ترجیخ میدم رابطه ی دائم با اینترنت و تلفن رو داشته باشم. مثلا هفته ای ۱ روز هم حضوری اگر شد دیدار کنیم. و اگر نشد ۲ هفته یکبار یا ۳ هفته یکبار. ولی ایشون شدیدا برعکس فکر میکنه و از رابطه چت یا تلفن خوشش نمیاد و معتقده صد تا از این رابطه ها مثل یکساعت ملاقات حضوری نمیشه! درصورتیکه برای من هیچ فرقی بین اینها نیست.

    و نه من حاضرم اینو بپذیرم و کوتاه بیام و نه اون میتونه توی فضای مجازی خواسته منو برآورده کنه (توی اون یکی تاپیک توضیحشو دادم).... و الان نمیدونم چکار باید کرد!

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35860
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    8
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    این به عنوان یک مصداق که توی یک تاپیک دیگه هم نوشته بودم:

    من یه مشکل با نامزدم دارم که نمیدونم مشکل من هست یا اون!
    مشکل اینه که مثلا ما الان داریم توی تلگرام حرف میزنیم بعد ایشون غیب میشه یهو! بعد میگذره تا اینکه فردا ظهر میاد میگه سلام! صبح بخیر!
    بعد من بهش میگم اولا الان ظهر هست. ثانیا دیشب چرا غیب شدی؟
    میگه خوابم برد!

    بعد در همین حین که داریم حرف میزنیم یهو ممکنه بره و شب برگرده! یعنی وسط حرف زدن یهو غیب میشه و میره شب میاد.
    توی این مدت هم نه جواب تلفن میده. نه جواب پیامک میده. نه تلگرام.
    بعد میگه سایلنت بودم.
    یا مامانم صدام کرد و دستم بند شد. بعدشم سردرد داشتم اصلا نفهمیدم چطور خوابم برد!

    کلا طوری رفتار میکنه که انگار من برای جکم سرگرمی دارم و میره با زندگیش میرسه و هروقت همه کارهاشو کرد و بیکار شد میاد ۲تا پیام توی تلگرام برا من میفرسته!
    و هروقت این جمله رو بهش میگم شدیدا بهش برمیخوره!! و میگه متاسفم که درباره من چنین فکری میکنی!! من که دلیل غیب شدن هربارمو بهت میگم و توضیح میدم و .........

    خلاصه اعصابمو خورد کرده! و همین موضوع بارها و بارها باعث دعوای ما شده. که همیشه من قهر کردم و اون منت کشیده و آشتی کرده. ولی چند روز بعد بازم همین آش و همین کاسه!
    اینم بگم که ما دوست اینترنتی نیستیم و خواستگاری رفتیم و تقریبا همه چیز تمومه! ولی عقد رسمی نیستیم هنوز .

    الان واقعا شک کردم که آیا این ازدواج درسته یا نه؟
    من آدمی هستم که درونگرا هستم و با هیچکس درد و دل نمیکنم. و هیچکس از رازهای زندگی من خبر نداره. ولی مثل همه ی انسانهای دیگه نیاز به حرف زدن دارم. نیاز به توجه دیدن. و برای همین سعی کردم همه ی این نیاز رو توی یک نفر خلاصه کنم و اونم همسر آیندم باشه. ولی متاسفانه حس میکنم اونقدری که توقع داشتم بهم توجه نمیشه! یا بهتره بگم اونقدری که من فکر میکنم به اون توجه میکنم ، اون به من نمیکنه و تعادل برقرار نمیشه!

    و الان از این میترسم که همین مسئله باعث بشه کل عمرم بسوزم! و یا آخرش طلاق بگیرم. یا برم سراغ کس دیگه! چون من این قضیه رو توی رفتار پدر و مادرم هم دیدم! مادر من ۴تا خواهر داره که همه ی زندگیش همون ۴تا هستن. و تقریبا به پدرم هیچ توجهی نداره. یعنی درواقع توجهی که باید داشته باشه نداره. انگار ۲تا همکلاسی هستن توی کلاس خونه! انگار هیچ نیازی به پدرم نداره! چون درواقع همه ی نیازهای عاطفیشو با خواهراش برآورده میکنه!

    الان منم میترسم زندگیم بشه عین بابام. واقعا هیچ چیز خاصی از همسرش ندید که بشه اسمشو گذاشت عشق. یه زندگی خیلی کلاسیک و رسمی. انگار مادرم فقط ازدواج کرده چون کاری بوده که باید میکرده! عین مدرسه که همه ما میریم. چه دلمون بخواد چه نخواد! یا حتی دانشگاه رفتن برای خیلیا الان اینطوری شده.

    بارها و بارها بهش گفتم من از این رفتارت بدم میاد. حداقل اگر قراره وسط حرف زدن بری، بگو که من دارم میرم! که آدم الاف منتظر نشینه!
    و یا مثلا اگر قراره یک روز مهمونی بری یا جای خاصی بری که اینترنت یا موبایل نداری، خب قبلش بگو من فلان روز یا فلان شب نیستم! یهو ۲۴ ساعت غیب نشو!
    یا مثلا وقتی باهاش تماس میگیرم اکثرا سایلنته. و بعد چند ساعت جواب میده.

    شاید به نظر مشکل خیلی خنده دار و مسخره ای باشه. ولی چون فعلا راه دسترسی اصلیمون اینترنت و چت کردنه (چون میگه تو خونه راحت نیستم و نمیتونم با تلفن حرف بزنم) و اونم اینکارا رو میکنه، آدم حس میکنه ارزش خاصی برای اون طرف مقابل نداره و بعدا توی زندگی هم ممکنه همینطوری نادیده گرفته بشه! خصوصا که ۱۰۰ بار تا الان بهش گفتم ولی فایده نداشته و هربار یک بهانه میاره و میگه نتونستم جوابتو بدم!

    برای همین ۲ روزه کلا بهش گفتم پیام نده چون جوابتو نمیدم و حتی ممکنه یه چیز بدی بهت بگم! اونم پیام نداده
    الان دارم فکر میکنم آخرین این بازی چی قراره بشه و واقعا رفتار درست چیه؟؟؟

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : کلکسیون مشکلات من و نامزدم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط asil_mard نمایش پست ها
    سلام و تشکر از دوستان

    درباره اینکه من زمان کمی اختصاص میدم بله درسته. حقیقت اینه که من در برخی موارد انسان کمالگرایی هستم. و همیشه به نامزدم (البته همسرم هست چون صیغه محرمیت خوندیم) میگم که بذار پروژه مون به نتیجه برسه. اونموقه به جای اینکه بریم دربند میبرمت برج ایفل. ولی خب ایشون این طرز فکر رو قبول نداره و میگه خیلی افراطیه و آدم باید توی حال زندگی کنه! (ما یه پروژه علمی داریم انجام میدیم که وقتی به سرانجام برسه وضعیت مالیمون کاملا متحول میشه و من شب و روزم رو پای پروژه گذاشتم)

    و من قبول دارم که دارم افراطی عمل میکنم. ولی خب این جزوی از شخصیت منه! و ایشون از روز اول میدونست من آدم کمالگرایی هستم. خصوصا درباره کارم. و وقتی روی یک پروژه متمرکز میشم دلم میخواد حتی از اتاقم بیرون نیام تا پروژه رو تموم کنم! بعدش با منابع مالی زیادی که بدست میارم براش جبران کنم. ولی خب گویا کم آورده و حاضر نیست صبر کنه!

    ----------------------------------------------------------------------------------

    درباره ی هم کفو بودن
    راستش ما تقریبا در همه چیز هم کفو هستیم! شاید عجیب باشه ولی به جز برخی ویژگی های شخصیتی (یک تاپیک دیگه زدم که یکی از مصداق های مهمش رو نوشتم....مشکلی که نتونستم حلش کنم) در بقیه موارد هم کفو هستیم. شاید در حد ۹۰٪ . یعنی از خانواده بگیر تا اعتقادات فکری و مذهبی و اهداف و برنامه ها و حتی موارد لمسی که گفتید! ما تجربه رابطه جنسی هم داریم و از این نظر هم هیچ مشکلی با هم نداریم!
    و یا مثلا درباره موسیقی. درباره فیلم. درباره هنر. درباره مسایل اجتماعی. سیاسی. و حتی خانواده هامون. بسیار شبیه هم هستیم و میشه گفت منطبق بر هم!
    حتی تست های ضریب هوشی هم میگیریم مشابه هم درمیاد. اما گویا در مباحث روانشناسی با هم مشکل داریم. توقعاتی که از همدیگه داریم رو نمیتونیم برآورده کنیم!

    مثلا من حضور فیزیکی توی رابطه خیلی برام مهم نیست. ترجیخ میدم رابطه ی دائم با اینترنت و تلفن رو داشته باشم. مثلا هفته ای ۱ روز هم حضوری اگر شد دیدار کنیم. و اگر نشد ۲ هفته یکبار یا ۳ هفته یکبار. ولی ایشون شدیدا برعکس فکر میکنه و از رابطه چت یا تلفن خوشش نمیاد و معتقده صد تا از این رابطه ها مثل یکساعت ملاقات حضوری نمیشه! درصورتیکه برای من هیچ فرقی بین اینها نیست.

    و نه من حاضرم اینو بپذیرم و کوتاه بیام و نه اون میتونه توی فضای مجازی خواسته منو برآورده کنه (توی اون یکی تاپیک توضیحشو دادم).... و الان نمیدونم چکار باید کرد!
    خب اگر شما انتخابتان را کردین و مطمعنین اینقدر کفویت دارین ، بهتره ازدواج کنید و نامزدی را تمام کنید .

    بهتر بود در زمان نامزدی هم رابطه جنسی برقرار نمیکردین ، همین میتونه باعث سردی به ازدواج بشه ، حتی غربی ها هم الان توصیه میکنن در نامزدی رابطه جنسی نباشه .

    فرقی هم نمیکنه صیغه خونده باشین یا نه ، اسمش روشه نامزدی ، زمانی برای شناخت ، پس بهتر طولانی هم نباشه . (صرفاً جهت اطلاع درمورد صیغه هم بگم اجازه ولی دختر لازمه وگرنه باطله )

    خودتون قبول دارید یکسری ایراداتی مثل آیده آل گرای ، سختگیری کاری ،حتی انتظارات شاید نابجا و غلط ... دارین ، پس نندازین تقصیر فرد مقابل .

    همچنین اینکه آدم بدونه یکسری عیب های داره خیلی خوبه ، پس بهتره عیب های طرف مقابل هم بپذیره ، هیچ کس بی عیب نیست .

    مخصوصاً اگر واقعاً فردی باشه که بیشتر از 80 درصد باهم کفویت دارین نباید ولش کنید یا حتی مردد باشین .

    توصیه میکنم حتماً پیش یک مشاور برین ، ارزشش را داره ، شک نکنید چیزی را از دست نمیدهید.

    بزارین یک مشاور هم خودتون و اون فرد رو تحلیل کنه و از یک بعد دیگه بهتر راهنمای کنه .
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. انتخاب رنگ واسه دکوراسیون
    توسط سایه هستی در انجمن سایر
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 02-24-2016, 01:51 PM
  2. کلکسیون مشکلات خنده دار
    توسط crazy در انجمن اضطراب
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 11-13-2015, 03:01 AM
  3. 13 نکته درباره دکوراسیون منزل ...
    توسط mahastey در انجمن آموزش خانه داری
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-01-2015, 12:02 PM
  4. دکوراسیون منزل به رنگ سال ۲۰۱۵
    توسط mo0zhgan در انجمن آموزش خانه داری
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-22-2015, 01:21 PM
  5. اپیلاسیون
    توسط کیمیا در انجمن مشاوره فقهی و دینی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-14-2014, 03:16 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد